دلایل شکست در رسیدن به اهدافمان
مرحله اقدام:
این مرحله ایست که به نظر من هرچه زودتر باید به آن برسید. اما حواستان به یک سری ریزه کاریها باشد. برای مثال، فراموش نکنید که ممکن است اقدام کنید اما به هدف نرسید! خود را سرزنش نکنید زیرا با اقدام و حرکت به سمت هدف، شما انسان ارزشمند و متفاوتی شدید و بررسی میکنید و یاد میگیرید که چرا به هدفتان نرسیدید. با بازبینی مسیر حرکت خود و متوجه شدن اشتباهات مسیر قبلی، این بار با تجربه و سرعت بیشتر به سمت هدفتان حرکت میکنید.
برای مثال برای خود هدفی تعیین کردیم و در بازه زمانی که مشخص کردیم به آن نرسیدیم: باید بررسی کنیم چرا اینگونه پیش رفت؟ از این به بعد اتفاقات غیرمترقبه را هم در برنامه ریزی لحاظ میکنیم. و دفعه بعدی با خطاهای کمتری انجام میدهدیم.
پلن بی:
یه وقت هایی بعد از شکست خوردن متوجه میشویم که بهتر است برای خودمان برنامه های جایگزین تعیین کنیم برای مواقعی که برنامه ی اولمان دچار مشکل میشود که به آن plan B میگویند. البته اگر نظر من را میخواهید، پلن های C/D/E هم داشته باشید، خدا را چه دیدید، شاید پلن B هم دچار مشکل شد. خلاصه احتمالات را در نظر بگیرید!
هدفی را انتخاب کنید که ارزش نرسیدن داشته باشد!
بله درست است، باید اهدافی را انتخاب کنیم که ارزش نرسیدن داشته باشند. یعنی با حرکت در مسیر هدفمان چنان رشد کرده باشیم و به دانش و مهارتهایی رسیده باشیم که وقتی که سر برگرداندیم و به مسیر طی شده نگاه کردیم، به خودمان دست مریزاد بگوییم و فقط خود را بابت نرسیدن به هدف سرزنش نکنیم زیرا در مجموع انسان بهتری شدهایم. پس مسیری را انتخاب نمیکنیم که فقط هدف آن “جواهر” باشد، بلکه هدفی درست است که مسیرش پر از جواهر باشد!
اشتباه رایج:
اگر برنامه ای برای به دست آوردن صد میلیون تومان برای خود در طول یکسال ریخته باشید، به نظرتان در پایان شش ماه، باید به چه میزان از سرمایه رسیده باشید؟
اگر پاسختان، “پنجاه میلیون تومان” است، باید بگویم کاملا اشتباه است! چون: اول به اندازهی تلاشت نتیجه نمیگیری، بعد به اندازه نتیجه تلاش نمیکنی!
پس نباید انتظار زیادی داشته باشیم، ممکن است این مقدار خیلی کمتر هم باشد.
تکنیک طلایی 1-90-90
این تکنیک برنامه ریزی به شما میگوید که نود روز، نود دقیقه اول روزتان را به یک کار مهم (مهمترین کار هدفتان) اختصاص دهید. به همین سادگی و اختصار.
رشد دهنده:
باید این سوالات را از خودمان بپرسیم:
آیا این هدف باعث رشد شخصیت من میشود؟
برای مثال اگر هدف “خریدن ویلای لوکس داشته باشم”بعد از رسیدن به آن هدف، فقط صاحب آن خانه خواهم شد. اما اگر روی شخصیتم کار کنم و آنی شوم که باید، موقعیت داشتن آن ویلا و هزاران دارایی دیگر برایم فراهم میشود.
به زبان خودمانی:
اگه هدفم داشتن فلان ماشین باشد، تهش میشم راننده اون ماشین! اما اگه روی شخصیتم کار کنم و خودمو رشد و ارتقا بدم، در پی موفقیتهایی که کسب میکنم، اون ماشین هم خودش برام میآید!
من تبدیل به چه کسی خواهم شد؟
وقتی دقیق به این سوال فکر میکنید، بیشتر متوجه میشوید که اهدافی که روی رشد شخصیتیتان تنظیم کردید بسیار کارامدتر از اهدافی هستند که صرفا مالی هستند.
چه چیزهایی را باید در این مسیر و برای هدفم یاد بگیرم؟
اگه هدفم با چیزهایی که میدونم پیش میره که باید دو دستی بزنم تو سر خودم! هدفی درست است که باید در مسیر آن دانش و مهارت جدید کسب کنیم، وگرنه هدفی ساده و بیارزش است.
چه ارتباطاتی را باید ایجاد کنم؟
اگر بیشتر فکر کنیم و با خود صادق باشیم متوجه میشویم که با این ارتباطات، نمیتوان نتیجه متفاوت خلق کرد. این مانند اینست که، پشت یک ماشین همیشگی بنشینید و در مسیر همیشگی رانندگی کنید ولی انتظار رسیدن به مقصد متفاوت را داشته باشید! آیا این این انتظار عقلانیست؟
نکته: اگر هدفتان باعث رشد شخصیتتان نشد، فراموشش کنید! بدانید که به دنبال ” دانش و ارتباطات و شخصیت رشت یافته،” پول هم برایتان فراهم میشود.
قابل لمس:
شاید بهترین تفسیر برای جمله ی بالا این باشد:
برای اینکه با تلاشت بتوانی خلقش کنی، باید تو ذهنت نقشهاش را داشته باشی!
مراحل تصویرسازی صحیح:
از چشم خودت ببین:
با چشم خودت کاملا تمام چیزهایی که قصد رسیدن به آنها را داری ببین.
درگیری سایر حواس:
سایر حواس پنجگانهات را نیز درگیر کن. در اینصورت تصویرسازی دقیقتر و واقعی تری خواهی داشت. برای مثال زمانی که چشمانت را بسته ای و در حال تصویرسازی برای خود هستی، احساس کن که چه صدا هایی را میشنوی، چه بوهایی را احساس میکنی؟ جزئیات را ببین و تجسم کن.
مثل یک فیلم کامل:
با دقت و جزئیات همه ی جوانب را ببین و دقت کن به گونه ای که در حال تماشای فیلم چند بعدی هدف خودت هستی.
مشاهده فیلم زندگی نامه:
اگر اهدافت شبیه زندگی یا زندگی نامه شخصی است که مستند یا فیلم زندگی نامه اش ساخته شده است، حتما آن را تماشا کن.
کلاژ یا برد آرزوها:
داشتن بورد آرزوها صرفا به معنی رسیدن به آن نیست! اما مشاهده هر روز هدف هایتان، به شما انرژی حرکت و اقدام بیشتری میبخشد. و در آخر:
تجربه کن:
برای یک بار هم که شده، سعی کن تجربه داشتن چیزهایی که به عنوان هدف برای خودت انتخاب کرده ای را داشته باشی، شده حتی برای چند دقیقه خود را در ان موقعیت ها قرار بده. این باعث میشود که حس عجیبی و انگیزه فراوانی در شما برای رسیدن به اهدافتان به وجود بیاید. مثل رفتن به دانشگاهی که دوست دارید پذیرش بگیرید و … این روزها حتی به صورت مجازی و آنلاین موقعیت هایی برایتان فراهم شده که امکان سفر به هر نقطه ای که علاقه دارید را داشته باشید.
تبدیل هدف غیر مادی به مادی:
برای تبدیل هدف غیر مادی به مادی، باید آن را بنویسید!
و اما چرا؟
چون 1.ایجاد تعهد کردید. 2.جدی تر میشوید. 3. اصطلاحا چرت نمینویسید! و این بسیار با افکار درون سرمان متفاوت است.
چطور باید اهدافم را بنویسم؟
به زمان حال، طوری که انگار به آنها رسیده ام.
همین الان آنها را دارم.
جملات مثبت. (دارم، هستم…)
مشخص و واضح
کوتاه و ساده
دارای شکرگزاری. (تکنیکی که خدارا در رادربایستی قرار میدهیم)
روی کاغذ و با دست خط خودمان. (تایپ ممنوع)
برای مثال: من بابت شغل فوق العاده رضایت بخشم به عنوان مدیر منابع روابط عمومی شرکت ….. که به من ماهیانه ….. میلیون تومان میپردازد و فقط چهار روز کاری دارد بسیار سپاسگزارم. (شما با جزئیات بیشتر بنویسید)
دیدگاهتان را بنویسید